اصلاح قانون بانک مرکزی سال 1351 در دستور کار قرار گرفت و کلیات آن تصویب کردید کمیسیون از صاحب نظران خواسته تا نظرات خود را بدهند ولی از انجا که معلوم است می خواهند آن را بدانند و برعکس آن را تصویب کنند. زیرا نظر اصلی این است که بانک مرکزی بانک حاکمیت باشد نه بانک تورم و یا بانک یک قوه. باید در شورای عالی ان افراد فقیه باشند که قانون اسلام را بخوبی می دانند وقتی شورای عالی فقط از کارشناسان آمریکا رفته تشکیل شود معلوم است بهتر از خزانه داری امریکا نخواهد شد. در حالیکه در فقه اسلامی بانک، به عنوان امین است نه وکیل. امین که ارزش پول ملی را حفظ کند. نه آنکه از ترس ربا خواران حجم نقدینگی ( وام دادن و پولپاشی) بالا برده و ذوق این را داشته باشد تا تراول ها را تبدیل به اسکناس و اسکناس را تبدیل به مسکوکات نماید.
چون در امد بانکه فقط روی بهره تعریف شده و کارمزد در ان دیده نشده لذا بانکها شوق وام دادن دارند تا بتوانند بهره بیشتری بگیرند و لذا سیاست کل کشور و اقتصاد کلان را به آن سمت می برند. از طرف دیگر طیف مشهد مسئول این اصلاحات است که اصلا با ربا مشکل ندارد. بنده با سید هادی خامنه ای هم سلولی زندان ستم شاهی بودم. و در روزنامه جهان اسلام همکاری می کردم و میدانم طیف مشهد بانکداری را حمایت می کنند و از اینکه نام بانکداری اسلامی هم داشته باشیم آن را مسخره می دانند. در حالیکه انقلاب صنعتی اروپا محصول مبارزه با ربا بوده است. و تا موقعی که با ربا مبارزه نشود اقتصاد تورمی است. زیرا همه چیز با تورم تنظیم می شود. در واقع آنها معکوس فکر می کنند! می گویند پولها را در بانکها بگذاریم تا جمع شود و بانک آنها را در کار تولیدی بکار گیرد. با همین روش فقها را هم از بیان حملات ولو زبانی بر علیه بانکها منع می کنند. و آنهایی هم که مخالفت می کنند صدایشان شنیده نمی شود. بنده یک بار به هادی گفتم: مردم بانکها را آتش می زدند شما چرا دوباره مجوز دادید بانکها تاسیس شوند؟ گفت ول کن بابا! دیگه تو کار بانکها دخالت کار مسخره ای است. لذا باید کار را از طیف مشهد گرفت. والا هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد. اتفاق ساده این است که باید نام بانک را عوض کرد و نام امانت داری بران گذاشت زیرا بانک کلمه صهیونیستی مبتنی بر ربا است. یهودی های نزولخوار معمولا روی یک نیمکت می نشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند. که این نیمکت را بانک می گفتند. و اسم همیشه مسمی را به دنبال می اورد. الان هم هرکس مشکل دارد می گوید باید بانک وام دهد. طبیعی است وام گیرنده کور است در ابتدا شرایط را نخوانده امضا می کند ولی بانکها به روش نزول خواران طوری پیچیده حساب می کنند که شخص دنبال وثیقه نیاید و لذا می بینیم که همه کارخانجاتی که وام گرفتند مصادره شده مدیران آن زندانی و کارگران اخراج شده اند. بانک مرکزی آمریکایی یک خزانه دار است که در اسلام خزانه داری حرام است. ما در سیره پیامبر و معصومین نداریم که خزانه بیش از یک روز داشته باشند! همه غنایم، مالیات ها و غیره همان روز وصل تقسیم می شد. پیامبر حضرت علی را خزانه دار کرده بود و می فرمود: تا خزانه را جارو نکردی خانه نرو! طیف دانشگاه های امریکا رفته ما، چیزی به این عنوان نمی شناسند و اگر هم بشنوند مسخره می کنند. بانک مرکزی موزه جواهراتی دارد که هزاران ساله است. این گنجینه همان کنز است که خداوند آن را آتش جهنم دانسته. گنجینه ای که بین مردم تقسیم نشود، مردم فقیر می مانند. داشتان فرش گلستان را که عمر به تعداد نفرات تکه کرد همه مسخره می کنیم. ولی دستور اسلام توزیع ثروت است نه جمع ثروت.لذا هر دو گروه باید حذف شوند
The central bank is the sovereign bank:
The amendment of the Central Bank law in 1351 was on the agenda and you approved it in general. The commission asked the experts to give their opinions, but since it is clear that they want to know it and vice versa, they approved it. Because the main idea is that the central bank should be the sovereign bank, not the inflation bank or the bank of a power. There should be jurists in the Supreme Council who know the law of Islam well. When the Supreme Council is composed only of American experts, it is clear that it will not be better than the American Treasury. While in Islamic jurisprudence, the bank is as a trustee, not a lawyer. Amin to preserve the value of the national currency. Not to increase the amount of liquidity (lending and money laundering) for fear of usurers and to have the taste to turn travel into banknotes and banknotes into coins. Because the bank"s income is defined only on interest and no commission is seen in it, so banks are eager to lend so that they can get more interest, and therefore they move the policy of the whole country and the macro-economy towards it. On the other hand, the whole of Mashhad is responsible for these reforms, which have no problem with usury at all. I was a cellmate of the oppressive imperial prison with Seyyed Hadi Khamenei. And I collaborated with the Jahan-e-Islam newspaper, and I know that the whole of Mashhad supports banking, and they find it ridiculous to have the name of Islamic banking. While the European Industrial Revolution was the product of the fight against usury. And as long as usury is not fought, the economy is inflationary. Because everything is regulated by inflation. In fact, they think the opposite! They say we should put the money in the banks so that it can be collected and the bank can use it in production work. In the same way, jurists are prohibited from expressing attacks, even verbally, against banks. And those who oppose, their voices are not heard. I once said to Hadi: People were setting fire to banks. Why did you give permission to establish banks again? He said, "Come on, Daddy!" It is ridiculous to interfere in the work of banks. Therefore, the work should be taken from the spectrum of Mashhad. There will be no change. The simple thing is that the name of the bank should be changed and the name of the trustee should be changed because the bank is a Zionist word based on usury. Descendant Jews usually sat on a bench for people to come to. This bench was called a bank. And the name always follows the name. Even now, everyone who has a problem says that the bank should give a loan. It is normal for the borrower to be blind and not sign the terms at first, but the banks calculate in such a complicated way that no one seeks bail, so we see that all the factories that took loans have been confiscated, their managers imprisoned and their workers fired. . The US Federal Reserve is a treasurer that is forbidden in Islam. We do not have the treasury of the Prophet and the infallibles to have a treasury for more than one day! All trophies, taxes, etc. were distributed on the same day of connection. The Prophet had made Imam Ali the treasurer and said: Do not go home until you sweep the treasury! The whole range of American universities we go to do not know anything like this, and if they do, they will make fun of it. The Central Bank has a jewelry museum that is thousands of years old. This treasure is the treasure that God called the fire of hell. A treasure that is not shared among the people, the people remain poor. We all make fun of the Golestan carpet that Omar divided into a number of people. But the order of Islam is the distribution of wealth, not the accumulation of wealth. Therefore, both groups must be eliminated
البنک المرکزی هو البنک السیادی:
کان تعدیل قانون البنک المرکزی عام 1351 على جدول الأعمال ووافقت علیه بشکل عام ، وقد طلبت الهیئة من الخبراء إبداء آرائهم ، ولکن بما أنه من الواضح أنهم یریدون معرفة ذلک والعکس صحیح فقد وافقوا علیه. لأن الفکرة الرئیسیة هی أن البنک المرکزی یجب أن یکون البنک السیادی ، ولیس بنک التضخم أو بنک السلطة. یجب أن یکون فی المجلس الأعلى فقهاء یعرفون قانون الإسلام جیداً ، وعندما یتألف المجلس الأعلى من خبراء أمیرکیین فقط فمن الواضح أنه لن یکون أفضل من الخزانة الأمریکیة. بینما فی الفقه الإسلامی ، البنک هو أمین ولیس محام. أمین للحفاظ على قیمة العملة الوطنیة. عدم زیادة کمیة السیولة (الإقراض وغسیل الأموال) خوفًا من المرابین وامتلاک طعم لتحویل السفر إلى عملات ورقیة وأوراق نقدیة إلى عملات معدنیة. لأن دخل البنک محدد فقط على أساس الفائدة ولا یوجد فیه عمولة ، لذلک تحرص البنوک على الإقراض حتى تحصل على مزید من الفائدة ، وبالتالی فهی تحرک سیاسة الدولة بأکملها والاقتصاد الکلی نحوها. من ناحیة أخرى ، فإن مدینة مشهد کلها مسؤولة عن هذه الإصلاحات التی لا مشکلة فیها بالربا على الإطلاق. کنت رفیقًا فی زنزانة السجن الإمبراطوری القمعی مع السید هادی خامنئی. ولقد تعاونت مع صحیفة Jahan-e-Islam ، وأنا أعلم أن مشهد کلها تدعم العمل المصرفی ، وهم یجدون أنه من السخف أن نحمل اسم الصیرفة الإسلامیة. بینما کانت الثورة الصناعیة الأوروبیة نتاج الکفاح ضد الربا. وطالما لم یتم محاربة الربا ، فإن الاقتصاد یتسم بالتضخم. لأن کل شیء ینظمه التضخم. فی الواقع ، یعتقدون العکس! یقولون یجب أن نضع الأموال فی البنوک حتى یمکن تحصیلها ویمکن للبنک استخدامها فی أعمال الإنتاج. وبنفس الطریقة ، یحظر على الفقهاء أن یهاجموا البنوک ولو باللفظ. والذین یعارضون لا تسمع أصواتهم. قلت لهادی ذات مرة: الناس یشعلون النار فی البنوک ، لماذا سمحت بتأسیس البنوک مرة أخرى؟ قال: "تعال یا أبی!" من السخف التدخل فی عمل البنوک. لذلک ، یجب أن یؤخذ العمل من طیف مشهد. لن یکون هناک تغییر. الشیء البسیط هو تغییر اسم البنک وتغییر اسم الوصی ، لأن البنک کلمة صهیونیة تعتمد على الربا. یجلس الیهود المتحدرین عادة على مقاعد البدلاء لیأتوا إلیها. هذا المقعد کان یسمى البنک. والاسم یتبع الاسم دائمًا. حتى الآن ، یقول کل من لدیه مشکلة أنه یجب على البنک تقدیم قرض. من الطبیعی أن یکون المقترض أعمى ولا یوقع على الشروط فی البدایة ، لکن البنوک تحسب بطریقة معقدة بحیث لا یسعى أحد إلى الکفالة ، لذلک نرى أن جمیع المصانع التی أخذت قروضًا قد تمت مصادرتها وسجن مدیریها و أطلق عمالهم. الاحتیاطی الفیدرالی هو أمین صندوق ممنوع فی الإسلام. لیس لدینا خزینة الرسول والمعصومین لدینا خزینة لأکثر من یوم! تم توزیع جمیع الجوائز والضرائب وما إلى ذلک فی نفس یوم الاتصال. وکان النبی قد جعل الإمام علی أمیناً للصندوق ، فقال: لا تذهب إلى البیت حتى تکتسح الخزانة! لا تعرف المجموعة الکاملة من الجامعات الأمریکیة التی نذهب إلیها أی شیء من هذا القبیل ، وإذا فعلوا ذلک ، فسوف یسخرون منه. البنک المرکزی لدیه متحف مجوهرات یعود تاریخه إلى آلاف السنین. هذا الکنز هو الکنز الذی سماه الله نار جهنم. کنز لا یتقاسمه الناس ، یظل الناس فقراء. کلنا نسخر من سجادة جولستان التی قسمها عمر إلى عدد من الأشخاص. لکن نظام الإسلام هو توزیع الثروة ولیس تراکم الثروات ، لذلک یجب القضاء على المجموعتی